امام زمان(عج)-مناجات محرمی
دستِ ما گیر كه در ورطۀ غم می اُفتیم
یـادِ ما بـاش كه ما یادِ تو كم می اُفتیم
بـاید اینـجا بنشیـنیم كه مـا را بخرند
گریه كـن، گریه و گر نه ز قلم می اُفتیم
لطفِ چشمـانِ تـرِ مادرمـان بود اگر
كه درِ خـانۀ اربـابِ كَـرَم می اُفتیم
ریشۀ ما همه در خاكِ حسینیۀ توست
دستِ مـا نیست كه در پایِ عَلَم می اُفتیم
می زنیم آنقدر از عشق بر این سینه كه باز
مثـلِ گیسویِ تو بر شـانۀ هـم می اُفتیم
تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین
حق بـده پیشِ تو هـر نیم قـدم می اُفتیم
مـادر افتاد زمیـن تا كه نیـوفتیـم از پـا
تـا بگوئیـم فـقـط بیـنِ حـرم می اُفتیم
تا شنیـدیم كه بر رویِ كـمر دست گذاشت
در ورودیِ حـرم بـا قـدِ خـم می اُفتیم